بهترین کیفیت.در سه عدد دی وی دی
خرید کارتون قدیمی بنر با کیفیت عالی.
واقعا یادش بخیر وقتی کوچولو بودیم عاشق کارتون بنر بودیم زمانی که این کارتون قدیمی پخش می شد اگر مشغول درس و مشق بودیم و یا مشغول شیطونی دست از همش می کشیدیم و چار زانو می نشستیم جلوی تلویزیون سیاه و سفید تا کارتون بنر را چهار چشمی بینیم.
اکثر مشتریان سایت معتقدند کارتون های قدیمی خصوصا کارتون بنر یکی از محبوب ترین کارتونهای قدیمی دوران کودکی آنها است اغلب کسانی که این کارتن را خریداری نموده اند به خاطر زنده شدن خاطرات قدیمی شان است که این کارتون را سفارش می دهند.
کارتون بنر را بخرید و به خاطرات بچگیتون برگردید مشتریان سایت تاکنون از خرید کارتون بنر راضی بوده اند و به اذعان اکثر اونها با خرید کارتون قدیمی بنر ساعات زیادی را پای دیدن اون صرف کردند ولی بیشتر از اینکه به کارتون دقت کنند در خاطرات کودکی خودشون غوطه ور شده اند در واقع این کارتون فشار روانی اونها را کم کرده است.
داستان کارتون بنر:
کارتون بنر ماجرای یک سنجاب کوچولو می باشد که با مادر خود که یک گربه است در یک مزرعه زندگی می کند! بله ، مادر سنجاب کوچولوی ما یک گربه است که از او نگهداری می کند! کارتون بنر از سری کارتون های قدیمی می باشد که در گذشته از تلویزیون ایران نیز پخش می شد!
فکر میکنم تنها گربه مورد علاقهام در کارتونها، مادر بنر بود. مادر یک سنجاب. سنجاب کوچولویی که در تلة آدمها گرفتار شده بود و این گربه او را در مزرعه نگه داشته بود و بزرگ کرده بود. فکر میکنم این به خاطر همدردی با خود بنر بود، وقتی که باقی سنجابها به خاطر چیزهایی که از مادرش داشت، مسخرهاش میکردند. بنر، ماهی میخورد، موقع خواب دمش را بغل میکرد و زنگوله به گردنش داشت و برای همینها بقیه سنجابهای جنگل مسخرهاش میکردند. و من، هر وقت بنر مسخره میشد، قیافه همکلاسی یتیمم میآمد جلوی چشمم و آن روزی که به خاطر حرفی مسخرهاش کردیم و بعد او با یک بغضی گفت: مامانم این جوری میگفت و دوید توی حیاط.
تقریبا همه کاراکترهای بنر و ماجراهایشان، معادل خارجی داشت و راحت میشد با آنها رابطه برقرار کرد. از مامان گربه که بنر در آتش سوزی مزرعه از او جدا شده بود و تصویر یک مادر ایده آل و همراه بود. تا خاله لاری که بچهاش کلی همیشه از دست مراقبتهای زیادی مادرش فراری بود.
سو و پدربزرگش و همدلیشان با بنر و رادا که همیشه به بنر حسودی می کرد و آخر وقتی بنر او را از دست یک لاک پشت نجات داد، با او خوب شد. گوجا با آن ابروهای پهن که همیشه با همه چیز مخالف بود
و عمو جغد شاخدار که برخلاف غریزه اش از خوردن بنر خودداری می کرد و او را دوست داشت و شاید دوست داشتنیترین شخصیت کارتون بود.
کارتون بنر (BANNERTAIL) را نیپون در سال ۱۹۷۹ ساخت. سریال، ۲۶ قسمت داشت و از روی یک رمان آمریکایی به همین اسم (که نویسندهاش، Ernest Thompson Seton داستان بچههای کوه تالاک (جکی و جیل) را هم نوشته و ظاهرا آن قصه، زندگی نامه خودش است) ساخته شده. کارگردانش، یوشی هیرو کوردا (Yoshihiro Kuroda)، کارگردان خانواده دکتر ارنست و بچههای کوه تالاک هم هست. او درباره بنر گفته: با آهنگ نواهای ژاپنی و صدای زنگوله، یک سنجاب کوچولو تند و تند رد میشه و از درخت میره بالا. بعد توی سوراخ با یک ضربه دندان، گردو را نصف میکنه. اسم این سنجاب، بنر
ش م:155/104958
بولک و لولک یک کارتون لهستانیست که شخصیت اصلی آنها مربوط به پسران یک لهستانی به نام Władysław Nehrebecki می باشد.نخستین نمایش این مجموعه کارتونی به سال 1964 باز می گردد.این کارتون با نامهای Jym & Jam ...
به شماره پروانه 155/738541
سریالی دیدنی و پلیسی که توانست در آن سالها مخاطبان زیادی رو کسب کند.
نویسنده داستان و کارگردان : کیومرث پوراحمد
با کیفیت بالا و کامل
کاری از گروه فیلم و سریال شبکه اول سیما ۱۳۷۵
ژانر پلیسی در سینما و تلویزیون ایران جایگاه چندان پررنگی ندارد و کمتر میتوان در کشورمان به فیلم سینمایی یا سریالی تلویزیونی برخورد که از مضامین پلیسی بهرهمند باشند. اگرچه در سالهای اخیر مجموعههایی مثل کارآگاه، کارآگاهان و پلیس جوان در این زمینه ساخته شدهاند، اما در هر حال در قیاس با کلیت آثار تولیدی این موضوع همچنان ابعادی معدود و انگشتشمار دارد. شاید یکی از دلایل این امر، دشواری تطبیق دادن این ژانر با مختصات بومی و فرهنگی ما در عرصه هنرهای بصری و نمایشی باشد.
اغلب فیلمها و یا سریالهایی که از این موضوع استفاده کردهاند به دلیل آنکه از الگوهای غربی تبعیت کردهاند و چندان همسنخ با ظرفیتها و انگارهها و ویژگیهای این به جایی نبودهاند، به توفیق نیز نرسیدهاند و حتی اگر هم با استقبال نسبی مخاطب روبهرو بودهاند، در هر حال بهدلیل بیگانگی با بافت هویتی ایرانی، از نظر ساخت و پرداخت دچار ضعف بودهاند. البته این موضوع به دلیل آنکه سازههای اجتماعی و صنفی دستگاه پلیسی و نیز پیشینه تاریخی آن در ایران و خارج از ایران با هم متمایز است شکلی موجه دارد، منتها در هر حال به نظر میرسد که میتوان با تعمیق بیشتر در خصوص تعامل پتانسیلهای تلویزیونی و سینمایی با ساحتهای بومی چنین موضوعاتی، تا حدی به ترکیبی منطقی دست پیدا کرد.
یکی از کسانی که سعی کرد با درهمآمیزی مضامین جنایی و پلیسی با رهیافتهای ملی، شکلی جدید از این فراگرد را تجربه کند، کیومرث پوراحمد بود که با ساخت سریال سرنخ که در سال ۱۳۷۶ در تلویزیون پخش شد توجه بسیاری از مخاطبان و نیز منتقدان را به خود جلب کرد.
پوراحمد موقع ساخت این سریال ۴۸ سال داشت و در واقع رجعتی کرده بود به نوجوانیاش که کتابخواندن را با مطالعه کتابهای پلیسی آغاز کرده بود و علاقه زیادی به نمایش پلیسی رادیویی جانیدالر یافته بود. در اوایل دهه ۱۳۵۰ که سریالهای خارجی پلیسی زیادی از سیما پخش میشد (مثل ستوان کلمبو)، پوراحمد طرحی پلیسی نوشت و در اختیار رئیس واحد نمایش تلویزیون (که آن زمان داوود رشیدی بود) قرار داد اما این طرح نتیجه عملی نرسید. پوراحمد دغدغه ساخت یک اثر پلیسی را همچنان در گذشته ذهن خویش نگهداشت تا این که در اواخر دهه ۶۰ ، یک سیناپس پلیسی دیگر که بعدها گسترش پیدا کرد و تبدیل به یکی از قسمتهای سریال سرنخ به نام آلبوم تمبر شد نوشت و همچنان فاقد نتیجه باقی ماند. نهایتا پس از مذاکراتی که بین موسسه روایت فتح به عنوان تهیهکننده و سازمان صداوسیما بر سر طرحهای پلیسی پوراحمد برقرار شد (و البته این نیز به توافق نهایی نرسید) با مساعدت مدیریت وقت شبکه این طرحها به مرحله برآورد و اجرا رسید. پوراحمد که پس از نمایش سریال موفق قصههای مجید به شهرتی فراگیر بین عموم مردم رسیده بود، با این سریال نیز بین مردم جای بیشتری باز کرد و با این که برخی از قصههای سریال برداشتهایی آزاد از داستانهایی خارجی از کارل چابک و ایزابل آلنده است، روی هم رفته حس و حال ایرانی در کلیت سریال غلبه دارد.
آنچه زیربنای سریال سرنخ را تشکیل میدهد بعد اجتماعی آن است. در این مجموعه به نحو ظریفی بر انگیزههای اجتماعی و روانی جنایتها تاکید میشود
پوراحمد در این سریال، به تعریف ۱۲ داستان میپردازد که از عزیمت پلیس اصفهانی و دستیارش به تهران در اثر اتفاقی ناخوشایند آغاز میشود و با برگشت او به زادگاهش و حل معمای آن رویداد ناخوشایند به اتمام میرسد. حضور شیرین جهانبخش سلطانی و پوراندخت یزدانیان در نقش پلیس و مادرش در ملموس کردن فضای حسی اثر بسیار یاریگر بود و زمینههای اجتماعی یا خانوادگی جنایاتی نیز که در این ۱۲ داستان مطرح میشود بسیار نزدیک به مختصات فرهنگی و بومی ایرانی است. پوراحمد درباره بافت قصههای این سریال گفته است: من فیلم پلیسی خاص یا شیوه خاصی را مد نظر قرار ندادهام. ضمن این که خیلی هم در بند رعایت واقعیت نبودم. چون اصلا مسائل پلیسی و جنایی در ایران به این شکل نیست، اینجا کسی که آدم میکشد، چند ساعت بعد دستگیر میشود. چون طرح و برنامه و باند و از این چیزها مثل مثلا آمریکا وجود ندارد. از طرفی با خود قرار گذاشته بودم که این مجموعه بیش از یک بار قابل دیدن باشد. چون در فیلمهایی که اصل گرهافکنی است، وقتی در انتها گره باز میشود دیدن این فیلم برای بار دوم لذتبخش نیست. اصل برایم ایجاد ظرایف و پرداختن به حوادشی است که اثر را بیش از یک بار قابل دیدن کند.
به این ترتیب به نظر میرسد سریال سرنخ برخلاف نام و نوع عنوانبندی و حتی شیوه تیپسازیاش وجود همیشگی یک پلیس و دستیارش خیلی هم در ابعاد ژانر پلیسی نمیگنجد. به نظر میرسد دغدغه پوراحمد در این مجموعه، طرح یک معما و حل آن نبوده است، همچنان که در اولین قسمت سریال نیز امیرحسین اوصیا (شخصیت اول مجموعه) به فرزندش میگوید: نوشتن یک قصه جنایی مثلا از نوع داستانهای آگاتا کریستی بسیار مشکل است، چون هم باید خودت یک جنایت را طراحی کنی و هم جنایتکار را پیدا کنی. به این ترتیب کیومرث پوراحمد از همان آغاز به راحتی ادعای پردازش یک طرح پلیسی/ جنایی را از خود سلب میکند و اگرچه به ظاهر در قالب معمایی کار میکند، اما چندان دغدغه معماپردازی ندارد، آنسان که از همان اول هر قسمت در میان دو سه مظنون ماجرا، میتوان جنایتکار را تشخیص داد.
در واقع آنچه زیربنای سریال سرنخ را تشکیل میدهد بعد اجتماعی آن است. در این مجموعه به نحو ظریفی بر انگیزههای اجتماعی و روانی جنایتها تاکید میشود تا طرح خود جنایات به یاد آوریم که در هریک از بخشهای سریال، عواملی نظیر مهاجرت، غربت، طمعورزی، سوءتفاهم، اتهام، طلاق، کینهتوزی و… ریشههای اصلی بزهها را تشکیل میدهند و پوراحمد نیز بار عمده کار را صرف پرداختن به این ریشهها میکند و برای بارزتر کردن این عوامل، حتی فاصله بین سکانسهای مختلف سریال را که اصطلاحا پاساژ نامیده میشود با نمایش ترافیک سنگین خیابانهای تهران پر میکند و معضلات یادشده را به صورت غیرمستقیم و بر زمینه نابسامانی ناشی از صنعتی شدن جامعه و پیچیدهتر شدن روند زندگی میانگارد؛ فرآیندی که در جامعه ما در برخورد با باورها و بافتهای سنتی تنش ایجاد میکند. در سریال سرنخ، این معضلات حوزهای عمومی را در بر میگیرند و استفاده پوراحمد از لهجهها و گویشهای مناطق مختلف ایران، بر این امر صحه میگذارد.
در این مجموعه، گاه ترفندهایی دیده میشود که در نظر اول با ظرافت به کار گرفته شدهاند. مثلا در قسمت اول از دیزالوهای پیدرپی برای القای دو مفهوم بهره گرفته شده است. یکی گذر زمان و دیگری فشار روانی و عصبی که بر بازپرس در بازجویی از پدرزنش وارد میشود. در قسمتهای بعدی نیز تمهیدات دیگری به چشم میخورند از قبیل دیزالوهای متعدد برای حفظ ایجاز در گفتگوها و استفاده از کلیشه صحبت کردن با تصویر در آینه برای نشان دادن تضادهای درونی نفس بشر با استفاده از فلاش فورواردهای پیاپی برای القای آشفتگی ذهنیت جوانی که قصد ارتکاب جنایت دارد. البته آنچه لطمه مهمی به این ترفندها وارد ساخته است، استفاده بیش از حد پوراحمد از آنهاست، به گونهای که اصل قضیه لوث میشود و لطف اولیه آن از بین میرود. با این حال نکته مهمی در شخصیتپردازی جانیان در این سریال به چشم میخورد که عبارت است از رخ دادن قتلها در فضاهای ساده و نزدیک ساختن بزهکاران به انسانهای عادی و روزمره. برای همین خبر چندانی از نورپردازی، نمابندی یا موسیقی دلهرهآور نیست و کار به آنجا میکشد که حتی از زاویههای مختلف دید انسانی یک جنایت تحلیل و تبیین میشود تا عنصر قضاوت شکلی منشوری پیدا کند. پوراحمد در جایی در این باره گفته است: «ما در واقع از هر ماجرا چند روایت را مطرح میکنیم. یعنی هریک از آدمهای درگیر ماجرا از زاویه دید خود قضیه را روایت میکنند.
به نظر من مهم است که به لحاظ روانکاوی، قضیه قتل از دیدگاههای متفاوت روایت شود، چون قرار است ما حدس و گمان تماشاگر را برانگیزیم».
در سریال سرنخ جدا از بازیگران قدیمیتر (مثل کیانیان، سلطانی، خداویسی) بازیگران جوانی نیز بازی میکردند که بعدها تبدیل به چهرههایی حرفهای در سینمای ایران شدند. محمدرضا فروتن شاخصترین این چهرههاست. او که توسط سیروس الوند به پوراحمد معرفی شده بود در یکی از قسمتهای سرنخ با نام تماشاخانه بازی کرد که به دلیل نقش پرقدرتی که ایفا نمود، یکشبه ره صدساله پیمود و نخستین جرقههای ستاره شدنش در سینما را مشتعل ساخت. پوراحمد بعدها در شب یلدا، نوک برج و اتوبوس شب باز هم با فروتن همکاری کرد. قسمت تماشاخانه با این که از نخستین کارهای فروتن است در عین حال جزو بازیهای تماشایی و درخشان او نیز به حساب میآید. پوراحمد البته از نابازیگران نیز در این سریال بهره گرفت و مثلا از کارگران رستورانی در پارک ساعی که اهل قوچان بودند در قسمتی با نام دورافتاده بازیهایی تماشایی گرفت. پوراحمد در باب بازیگیری از بازیگرانش میگوید: «چیزی که مرتب به همه بازیگرانم توصیه میکنم این است که فن بیان را فراموش کنند… نه فقط فن بیان که همه آموختهها را سر صحنه فراموش کنند.
از آموختهها هر چه در ذهن رسوب کرده باشد همان کافی است… بشدت با بازیهای تصنعی و نمایشی مخالف هستم».
این سریال زیبا در 2DVD تقدیم به مشتریان عزیز
با خرید این محصول علاوه برخورداری از گارانتی و بیمه
یک محصول ارزشمند سلامتی از ما هدیه بگیرید
کارتون نیک و نیکو از سری کارتون های قدیمی است این کارتون داستانهای زندگی دو بچه زنبور به نام های نیک و نیکو است که در جنگل هربار اتفاقاتی برای آنان می افتد.
نیک و نیکو (به ژاپنی: みつばちマーヤの冒険 Mitsubachi Māya no Bōken ، به معنی «ماجراهای مایا زنبور عسل») نام یک مجموعه انیمه ساخت استودیوی ژاپنی نیپون انیمیشن است. این مجموعه در ۵۵ قسمت از آوریل ۱۹۷۵ تا آوریل ۱۹۷۶ توسط شبکه تلویزیونی «تیوی آساهی» پخش شد. این مجموعه با اقتباس از رمان Die Biene Maja از نویسندهٔ آلمانی، والدمار بونزلز، ساخته شده. نیک و نیکو، به زبانهای مختلف دوبله و بارها از تلویزیون کشورهای مختلف به نمایش درآمده است و جزو نخستین و موفقترین انیمههای ساخت نیپون انیمیشن محسوب میشود.
در کارتون نیک و نیکو شخصیت های دیگری نیز وجود دارد که این کارتون را بسیار زیبا کرده است
تعداد : ۳DVD
شماره مجوز :155/65214
ارسال سریع به سراسر کشور
با بسته بندی مناسب و گارانتی و بیمه
با خرید این محصول از فروشگاه ما یک محصول سلامتی هدیه بگیرید
دیدن این کارتون شما را به رویا های کودکی خواهد برد
کارتون به یادماندنی معاول کلانتر قبل و بعد از انقلاب پخش می شد و خیلی از بچه های اوایل انقلاب آن را کاملا به یاد دارند. نقش معاون کلانتر با صدای ایرج رضایی از تیپ های معروفی شد که هنوز هم در حافظه خیلی ها باقی مانده، یک معاون بی دست و پا که مرتب از ماسکی و یک موش کور رودست می خورد. نقش ماسکی را مینو غزنوی می گفت و مهدی آژیر به جای موش کور حرف می زد.
دوبله مجموعه معاون کلانتر از بهترین دوبله هاست
به جای کلانتر هم عباس سعیدی حرف می زد. مدیریت دوبلاژ معاون کلانتر را ناصر ممدوح انجام داد و عنوان بندی پایانی این کارتون را هم که یادتون هست چه طور ماسکی معاون کلانتر را سرکار می گذاشت و پرده نمایش را وقتی او داشت خودش را معرفی می کرد می کشید. معاون کلانتر هم جلوی همه تماشاچیان کنف می شد و بعد صدایش از پشت پرده می آمد که: «خدا لعنتت کنه ماسکی» و…
کاراکتر دپیوتی داگ (همان معاون کلانتر خودمان) را شرکت TerryToons Cartoon خلق کرد. سریهای کوتاه مدت تلویزیونیاش (هر اپیزود هفت دقیقه) به سفارش کانال CBS تهیه شد و از اوایل دهه ۱۹۶۰، چهار اپیزود از آنها در یک نمایش تلویزیونی نیمساعته پخش میشد. آن صحنة مشهوری که ماسکی و وینس، معاون را زورکی روی سن نمایش میکشانند تا حسابی جلوی همه کنفاش کنند و ما خیال میکردیم تیتراژ است، در واقع ربطدهندة اپیزودها به هم بود. دپیوتی داگ، اوایل دهه ۱۳۵۰ در ایران دوبله شد و تلویزیون تا مدتها بعد از انقلاب با نام معاون کلانتر نشانش میداد.
تعداد : ۲DVD
شماره مجوز :155/982541
ارسال سریع به سراسر کشور
با گارانتی و بیمه
با خرید این محصول از فروشگاه ما هدیه ایی به ارزش 20000 ریال دریافت کنید
600 دقیقه دربی های قدیمی پرسپولیس و استقلال
شامل 10 ساعت از گلچین 37 بازی قدیمی و نقد داوری به همراه مصاحبه مربیان وقت دو تیم و برخی از حواشی مهم قدیمی دو تیم پرسپولیس و استقلال در دربی های انجام شده زیر
از آنجا که اطلاع رسانی دقیق حق مشتری است لذا اطلاعات دقیق تر از این مجموعه به اطلاع میرسد که با اطلاع کامل از محتوای این مجموعه اقدام به خرید نمایید
این مجموعه در 6 تراک در قا لب 2 دی وی دی به فرمت دای ویکس آی وی ی
Divx avi
ارایه میشود که گلچین گلها و لحظات حساس دربی های زیر را در آن مشاهده میکنید
بعضی از بازی ها سیاو سفید میباشد که داخل پرانتز مشخص شده توجه :
لیست دربی های تراک 1
1- دربی 15/7/ 1362به همراه توضیحات مربیان وقت در رختکن
2-دربی 17/10/1361 ( سیا و سفید )
3-دربی 25/3/1365 ( سیاه و سفید و کادره شده )
4-دربی 18/6/1367 ( سیاه و سفید و کادره شده)
5-دربی 17/9/1368
6-دربی 4/3/1369 -
7-دربی 28/10/1369
8-دربی 4/11/1370 (سیاه و سفید و کادره شده ) -
9-دربی 30/10/1373 بازی که بصورت نا تمام انجام شد
10-دربی 6/5/1374 -
11-دربی 8/10/1374 -
12-دربی 27/7/1375 ( سیا و سفید ) -
13-دربی 20/4/1376 ( سیاه و سفید ) -
14-دربی 20/1/1378 بازی که 11 کارت داشت ( سیاه و سفید ) -
15- دربی 2/7/1378 با مصاحبه قبل از بازی این بازی در نیمه اول 2 اخراجی برای پرسپولیس به همراه داشت با جریان نقد داوری ( سیاه و سفید )
16-دربی 8/12/1378 -
مجموع تراک 1 در مدت 1 ساعت و 44 دقیقه میباشد
لیست دربی های تراک2
17- دربی 20/4/1378 در فینال جام حذفی ( سیاه و سفید)
18-دربی 5/12/1379 به همراه مصاحبه مربیان وقت و نقد داوری -
19- دربی 9/10/1379 یکی از جنجالی ترین بازی های انجام شده که به دعوا و زد و خورد انجامید که حاشیه کامل آنها در پا یان تراک 6 میباشد
مجموع زمان تراک دو 1 ساعت و 33 دقیقه میباشد
لیست دربی های تراک 3
20-دربی 28 / 12 80 به همره مصاحبه مربیان وقت و نقد داوری -
21- دربی 19 / 2 /81 با مصاحبه مربیان و نقد داوری که در وسط نقد داوری آقای خسروی به عملکرد نقد اعتراض میکند و با برنامه 90 تماس میگیرد
22-دربی 20/10/1381 به مصاحبه مربیان و نقد داوری -
23-دربی 23/3/1382 با نقد داوری -
مجموع تراک سه 1 ساعت و 40 دقیقه میباشد
لیست دربی های تراک 4
24-دربی 25/7/1382 با مصاحبه مربیان وقت -
25-دربی 13/11/1382 به همراه مصاحبه نقد داوری و مصاحبه با داور -
26-دربی 1/8/1383 به مصاحبه مربیان و داور و نقد داوری-
27- دربی 7/12/1383 با مصاحبه مربیان و نقد داوری
28-دربی 14/8/1384 با مصاحبه بازی کنان مربیان و نقد داوری-
29-دربی 19 / 12/1384 به همراه مصاحبه مربیان وقت-
زمان تراک چهار 1 ساعت و 37 دقیقه میباشد
لیست دربی های تراک 5
30-دربی 12/8/1385 -
31-دربی 10/1/1386 با نقد داوری -
زمان ترک پنج 1 ساعت و 37 دقیقه میباشد
لیست دربی های تراک 6
32-دربی 22 / 7/1386 مصاحبه با سرپرستان و نقد داوری -
33-دربی 15/1/1387 با نقد داوری -
34-دربی 12/7/1387 با مصاحبه بازیکنان و مربیان و نقد داوری -
35-دربی 25/11/1387 با مصاحبه بازیکنان هند مشکوک علیزاده که منجر به تساوی شد به همره نقد داوری -
36-دربی 10/7/1388 با مصاحبه مربیان و نقد داوری -
مستندی در مورد شایعه تبانی برای تساوی دو تیم با مصاحبه
37-دربی 14/11/1388 با مصاحبه
و پخش حواشی مهم دربی دی ماه 1379 صحنه زد و خورد م مصاحبه با طرفین دعوا و نقد داوری
زمان تراک شش 1 ساعت و 34 دقیقه میباشد
این مجموعه به همه طرفداران تقدیم میشود